لارستان و عصر صفویه در فارسنامه ناصري

و  در تواريخ نگاشته اند كه ابراهيم خان از نسل گرگين ميلاد بود كه يكي ار پهلوانان شاهنشاه كيخسرو است. زماني كه به حكومت لارستان سرافراز گرديد ساعتي سعد را براي ورود خود به شهر لار از منجم خواست. به او نگاشت كه هفت سال چون بگذرد ساعتي ايد كه چون در ان ساعت داخل شهر لار شوي چندين هزار ساعت حكومت و فرمانروايي لارستان در خانواده تو بماند و گرگين ميلاد در خارج شهر لار، چادر زده مدت منجم را تامل داشته بر سر ساعت وارد گرديد

و باز نوشته اند: از جمله چيزهايي كه از ابراهيم خان به دست الله وردي خان افتاد تاجي بود كه كيخسرو شاهنشاه به گرگين ميلاد داده بود و در خانواده او باقي بود و چون ايالت به هر يك از نواده او مي رسيد اين تاج را تا چندي بر سر مي گذاشت و انرا از طلا ساخته به در و ياقوت مرصع داشته به تاج كيخسروي شهرت داشت.

و چون نام پسر گرگين هم لاد بود دال را تبديل به را كرده ان شهر را " لار " و اول كسي كه از ملوك گرگين به شرف اسلام رسيد ملك ايرج است كه در زمان خلافت عبدالعزيز مسلمان شد و به لقب جلال الدين سرافراز گرديد.

القصه چون الله وردي خان با سپاه فارس و كرمان در نزديكي بلخ وارد اردوي اعلا شدند به ملاحظه بسياري ناخوشي در اردو صلاح را در جنگ نديده به عزم هرات موكب والا نهضت نمود.

و چون ملاحظه مردمان اردو نمودند معلوم شد كه تمام يا ناخوشند يا وفات يافته اند و ميرزا بيك منشي جنابذي در كتاب تاريخ روضه الصقيه نگاشته است كه سبب شيوع ناخوشي در اردوي شاهي ان بود كه سپاه موافق و مخالف در كنار يك نهر، سه چهار فرسخ منزل داشتند و ازبكان كه در مبادي نهر بودند لاشه مردار و پليدي هاي اردوي خود را در جوالها كرده، ميخ ها در كنار نهر كوبيده، جوالها را به ميخ ها بسته كه اب نهر، به ان پليديها الوده مي شد و اردوي شاهي را چون خبري از اين معامله نبود، از اب همين نهر گذران مي نمودند.

و روز بروز بر ناخوشي اهل اردو مي افزود و بيشتر مرض انها اسهال بود چنانكه بيچاره ابراهيم خان لاري به همين مرض درگذشت.